رســــام Rasam ©

گروه سایبری

رســــام Rasam ©

گروه سایبری

ما که را گول زدیم؟

بیخودی پرسه زدیم

صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم

سهممان کم نشود

ما خدا را با خود

سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم

ما به هم بد کردیم،

ما به هم بد گفتیم

ما حقیقتها را زیر

پا له کردیم.و چقدر حظ بردیم

که زرنگی کردیم.روی

هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

ما که را گول زدیم؟


زندگی به نام پدر...

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند
عرق شرم …بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد
… کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است …

کاریکلماتور

چون ریـــــــــاضی بلــد نبود، دیگران را آدم حساب نمی کـــــــرد


بعضی هــــــا با نردبان قدرت از دیوار حــــــاشا بــــــالا می روند


هیچکس گـرسنه نیست ، همه روزی چند وعده گول می خورند


گفتنی هــا را باید گفت چون بیات می شود و از دهن می افتـــد